افزایش شدت اگزمای پوستی در بزرگسالان در پی آلودگی هوا و گرمای شدید

در یک بررسی جامع که نتایج آن بهتازگی در نشریه معتبر JAMA Dermatology منتشر شده، پژوهشگران دریافتهاند که قرار گرفتن در معرض آلودگی هوا و شرایط آبوهوایی شدید، بهویژه گرمای بالا، با افزایش شدت و شیوع درماتیت آتوپیک در بزرگسالان ارتباط مستقیم دارد. این بیماری که با علائمی چون خارش، التهاب و خشکی پوست شناخته میشود، یکی از شایعترین اختلالات مزمن پوستی است و در سالهای اخیر روند رو به رشدی در میان بزرگسالان داشته است.
مطالعه حاضر که توسط دکتر مگان پارک از دانشگاه تورنتو هدایت شده، حاصل فراتحلیلی از ۴۲ مطالعه انجامشده در ۱۴ کشور طی بازه زمانی ۱۹۸۵ تا ۲۰۲۴ است. این مطالعات شامل دادههایی از انواع طراحیهای پژوهشی از جمله مطالعات کوهورت، مورد-شاهدی و مقطعی بودهاند و به بررسی ارتباط میان عوامل محیطی و پیامدهای مرتبط با درماتیت آتوپیک در بزرگسالان پرداختهاند.
در این پژوهش، دادههای مربوط به آلایندههای محیطی از جمله دیاکسید نیتروژن (NO₂)، دیاکسید گوگرد (SO₂)، ذرات معلق با قطر کمتر از ۱۰ و ۲.۵ میکرون (PM10 و PM2.5)، ازن (O₃)، دیاکسید کربن (CO₂)، دما، رطوبت، بارندگی، تابش خورشید، دود دست دوم و آلودگی ناشی از منابع ترافیکی و صنعتی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با هر ۱۰ میکروگرم بر متر مکعب افزایش در غلظت PM10 و SO₂، میزان مراجعات سرپایی برای درمان درماتیت آتوپیک بهطور معناداری افزایش مییابد. همچنین، دمای بالا با افزایش احتمال بروز موارد متوسط (با ضریب شانس ۲.۳۹) و شدید (با ضریب شانس ۳.۹۱) این بیماری همراه بوده است.
پژوهشگران همچنین به ارتباط احتمالی میان رطوبت و بارندگی بالا با تشدید علائم بیماری اشاره کردهاند. قرار گرفتن در معرض دود سیگار دیگران و آلودگی ناشی از ترافیک نیز با افزایش شیوع درماتیت آتوپیک در بزرگسالان مرتبط دانسته شده است. این یافتهها نشان میدهد که نهتنها کیفیت هوا، بلکه تغییرات اقلیمی و شرایط جوی نیز میتوانند نقش مهمی در تشدید بیماریهای التهابی پوستی ایفا کنند.
نویسندگان این مطالعه تأکید کردهاند که یافتههای آن پیامدهای مهمی برای سلامت عمومی دارد و بر ضرورت اقدامات جهانی برای کاهش آلودگی هوا و مقابله با تغییرات اقلیمی تأکید میکند. به گفته آنها، سیاستگذاریهای زیستمحیطی مؤثر میتواند نقش مهمی در کاهش بار بیماریهای مزمن پوستی ایفا کند و کیفیت زندگی بیماران را بهبود بخشد.
با این حال، پژوهشگران به برخی محدودیتهای تحقیق نیز اشاره کردهاند؛ از جمله ناهمگونی در روشهای اندازهگیری آلایندهها در مناطق مختلف، تمرکز بیشتر بر موارد متوسط تا شدید بیماری، و نبود دادههای اجتماعی-اقتصادی که میتواند بر تحلیل نهایی تأثیرگذار باشد. همچنین، تفاوت در گزارشدهی تأخیر زمانی میان مواجهه با آلایندهها و بروز علائم، تحلیل دقیق اثرات کوتاهمدت و بلندمدت را دشوار کرده است.
این مطالعه بار دیگر اهمیت توجه به عوامل محیطی در مدیریت بیماریهای پوستی مزمن را یادآور میشود و بر لزوم همکاری میان متخصصان سلامت، سیاستگذاران و فعالان محیطزیست برای کاهش اثرات زیانبار آلودگی و تغییرات اقلیمی تأکید دارد.
کامنت